پنجمین نشست گفتوگوی موضوعمحور انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در نمایشگاه بینالمللی کتاب، سهشنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، با عنوان “خشونت ادبی؛ تحمل، بازتولید یا بازنمایی واکاوی ابعاد خشونت در ادبیات کودک و نوجوان”، با حضور دکتر فرزانه آقاپور برگزار شد.
آقاپور با طرح این سؤال بحث خشونت ادبی را آغاز کرد که آیا خشونت، مسئلهی کودکان است و باید در مواجهه با آن قرار گیرند یا آثاری که سوژه و ابژهی آن کودک است، یک روایت بزرگسالانهاند که در ادبیات کودک جا دارند؟
او در تبیین این سؤال، از ضرورت طرح خشونت برای کودکان صحبت کرد و زاویه دیدی را معرفی کرد که موافق این ماجرا نیست.
در این نگرش، مصادیق خشونت باید برای بزرگسال طرح شود تا او کوشش کند فضایی امن و بدون خشونت برای کودکان فراهم کند. اما در واقعیت کودکی که دچار خشونت خانگی، جنگزدگی و سایر مصادیق خشونت میشود، مخاطب این موضوع است.
او ادامه داد، ادبیات کودکی که با دیدی معصومانه روی خشونت سرپوش بگذارد یا آن را عادیسازی کند، در حق کودک اجحاف کرده است. با نگاه به هر دو وجه ماجرا، هر دو طیف کودک مخاطب این ادبیات هستند؛ چه کودکی که در معرض خشونت قرار گرفته و بعد وارد جامعه خواهد شد، چه کودکی که در فضای امن پرورش یافته و باید نسبت به مسئلهی خشونت آگاهی و درکی از کودک مورد خشونت قرار گرفته داشته باشد.
با تسلط ادبیات کودک و دیده شدن آن، این وظیفه برای اهالی ادبیات کودک و منتقدین پررنگتر شده که تمام آثار را از جمله آثاری که ایدئولوژیهای گوناگونی همراه خود دارند، بررسی و آسیبشناسی کنند تا بازتعریف و بازشناخت خشونت صورت نگیرد.
آقاپور در ادامهی بحث، به کلیدواژههای خشونت پرداخت و با همراهی حاضرین به انواع آن اشاره کرد.
خشونت فیزیکی و کلامی، خشونت رفتاری، خشونت جنسی، خشونت جنسیتی و بازتولید کلیشهها، خشونت زبانی و بازتولید خشونت در سطح استعاری، خشونت علیه اقلیت، خشونت به کودکان توانخواه، صداهای متفاوت، طبقهها و طرد و حذف آنها از جملهی این موارد بود.
او اشاره کرد حتی ادبیات یا حوزهی پژوهش کودک، گاهی در سمت بزرگسال ایستاده و کودک را ندیده و او را سرکوب کرده که به نوعی خشونت علیه کودک محسوب میشود.
این استاد دانشگاه، با اشاره به کودکان فلسطین گفت، گاهی با تغییر ابزار اعمال خشونت، انگار این امر سادهتر میشود؛ برای مثال، گویی جابهجایی قتل با چاقو، با دکمهای که در لحظه، بیستهزار انسان را میکشد، خشونت را کمرنگتر میکند و این، مثالی برای خشونت نمادین و سیستماتیک است.
از جمله مصادیق خشونت که آقاپور به آن اشاره کرد، خشونت علیه محیط زیست، اقوام، زنان و اقلیتهای جنسی بود که از فرط عریانی و فراوانی دیده نمیشوند.
او در ادامه افزود، افسانه و آثار کلاسیک دارای چالش خشونت است و جهانداستانی خشونتباری بعضاً در آنها تصویر میشود. ویژگیهای ظاهری، طبقه و صحنههای خشونتآمیز در این آثار به فراوانی دیده میشود که در بازآفرینی باید چارهای برای آنها اندیشید.
آقاپور در پاسخ به مسئلهی درک انتزاعی کودک تأکید کرد که کودک این قدرت را دارد که متوجه مفاهیم انتزاعی شود و لزوما نباید داستان را سیاه و سفید دید تا درک آن برای کودک آسان شود. او اضافه کرد که مدافعان کودک هم گاهی دچار خشونت علیه او میشوند، چرا که درک کودک گاهی بالاتر از بزرگسالی است که داعیهی کار فرهنگی برای او دارد، اما اطلاعاتش محدود به فرهنگ و پیرامون خود است.
این پژوهشگر با اشاره به موضوع ترجمهپذیر بودن خشونت ادامه داد، در آثار ترجمه چالش بازتولید خشونت وجود دارد، اما ملاحظات مترجم و سیاستگذاریهای هر کشور با توجه به فرهنگ خود در گزینش کتاب نقش مهمی خواهند داشت.
او از مباحث شکلگرفته نتیجهگیری کرد که ارائهی اثر حاوی خشونت در صورتی توجیهپذیر است که آن اثر، تأثیرگذار و هدفمند این موضوع را طرح کرده باشد.
تبدیل شدن امر خشونتآمیز به منبع لذت از خطراتی است که متوجه ذهن و روح مخاطبان بازیهای رایانهای یا سایر منابعی است که خشونت در آنها تنها ابزار سرگرمی است.
در ادامه، آقاپور به ژانر تاریخی و قرار گرفتن در زاویه دید درست برای پرهیز از بازتولید خشونت اشاره کرد. او گفت تاریخ روایت است و ایستادن نویسنده در کدام نقطه، انتخابی است که میتواند چرخهی بازتولید خشونت را متوقف کند. او تأکید کرد که هنگام تولید اثر باید نیاز مخاطب امروز را در نظر گرفت و تصویر کردن قهرمانان الهامبخش و وجود نگاه انتقادی نویسنده میتواند در این امر مؤثر باشد.
آقاپور در ادامه به نقش مهم ویراستار و سرویراستار در تعدیل و تصحیح بازتولید خشونت اشاره کرد و گفت نمیتوان روی تمام آثار خلقشده در سطح جهان کنترل داشت و تنها راه ممکن برای کم کردن آثار مخرب خشونت ادبی این است که چگونه خواندن متن و مواجهه با آن به مخاطب آموزش داده شود.