هستی ادبی هنری ما به قبولِ بچهها وابسته است
مثل هر سال در دیدار نوروزی اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یکی از نویسندگان یا شاعران یا فعالان ادبیات کودک و نوجوان به مناسبت روز جهانی کتاب کودک پیامی میدهد. پیام سال ۱۳۹۶ را مصطفی رحماندوست نوشته است.
روزگار عجیبی شده است؛ خیلی از بچهها تک تک ما را میشناسند، امّا مطمئن نیستم که بسیاری از ما به ویژگیها و نیازهای آنها آگاهیِ کارآمد داشته باشیم.
شاید اصل کودکی و مفهوم آن ثابت مانده باشد، امّا سرعت دگرگونیهای فرهنگی بچهها که متأثر از جامعه و تاریخ و جغرافیای روزگار ماست آنچنان زیاد است که ما باید با تمام توانمان بدویم تا به گردِ پای قبولِ مخاطبانمان برسیم.
هستی ادبی هنری ما به قبولِ بچهها وابسته است. بچهها هستند که ما هستیم و هویت داریم. اگر با تیزبینی نیازها و باورهای آنها را نبینیم و نشناسیم، دیگر نخواهیم بود.
واقعیت این است که وضع مطالعه در کشور ما خوب نیست. حتی آنهایی هم که سیاستمدارانه آمار میساختند تا اوضاع را بهتر نشان بدهند، دست از این بازی احمقانه شستهاند.
شمارگان اندک کتابها در نسبت با جمعیت کشور، چهرهی سیاه این واقعیت را نشان میدهد. این سیاهی ریشه در عوامل بسیار زیاد و پیچیدهای دارد که جای طرحشان در این مجال کوتاه نیست.
حرف من این است که ما به عنوان پدیدآوران آثار فرافکنی نکنیم و مثلاً همه گناه را به گردن حاکمیت و گرانی کالا و گسترش فضای مجازی نیندازیم. مگر نه این است که خود ما نیز اسیر این فضا شدهایم و حتی در محدود کردن زمان استفادهی فرزندان خودمان از فضای مجازی درماندهایم.
بد نیست که به جای این فرافکنیها به خودمان و توانی که خداوند مهربان به ما داده است تا به زدودن بخشی از سیاهی این واقعیت تلخ بپردازیم، بیندیشیم.
بسیارند کشورهایی که فضاهای مجازی گستردهتری دارند و سطح مطالعهشان نیز بالاست. اگر به توان خودمان تکیه کنیم و آثار جذاب و تأثیرگذارتری براساس شناخت بهتر علاقهمندیها و نیاز مخاطبمان بیافرینیم، مأموریتی را که هستی بر عهدهی ما نهاده است، انجام دادهایم. ما مهم هستیم. مهمتر از گرانی و جاذبههای فضای مجازی و سیاستگریها. ما مهم هستیم و میتوانیم سهم بزرگی در فرداسازی بچهها و زدودن سیاهی و تلخیِ کم بودن مطالعه داشته باشیم.
حدود بیست سال است که شما گردهم آمدهاید. در واویلای روزگار ما دوام بیستساله نشان از مهم بودن شما و قلم شما دارد.
تا آنجایی که من دریافتهام بچههای ما به چهار عنصر اساسی نیاز دارند تا فردای بهتری پیش رویشان باشد؛ بچههای ما به نشاط و شادی نیاز دارند، به تمرین روی پای خود ایستادن نیاز دارند، به این نیاز دارند که خلاقتر از نسل گذشتهشان باشند و مهمتر از همه، به فهم این مهم نیازمندند که هیچکس برتر از دیگری نیست و تفاوتهای طبیعی و اجتماعی کسی را برتر از دیگران نمیکند، و به رسمیت شناختن تفاوتها و اتکا به داشتهها و ویژگیهای مشترک راه را برای بهتر زیستن هموار میکند.
ما میتوانیم با آثارمان پاسخگوی همهی این نیازها باشیم. پاسخ گفتن لذتآفرین به این نیازها فقط به ما مربوط میشود و مسلماً با گرتهبرداری از آثاری که برای بچههای دیگر فراهم آمده امکانپذیر نیست. تا اینجای کار به ما مربوط میشود و آنجایی که به ما مربوط نمیشود، دعا میکنیم که هیچ کودکی بیسواد و بیسفره و بیسر پناه و درمانده نباشد.