یادداشت بنفشه رسولیان، عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در اصفهان، برای بهار ۱۳۹۹
امسال بچهها توی چهارباغ ندویدهاند…
خوب گوش کن.
صدایی میآید؛ ازمیان همهمۀ صداها.
کسی آواز میخواند.
صدای رود است. صدای زایندهرود که دوستش دارم. وقتی جاریست. وقتی میخروشد. دوستش دارم حتی وقتی که نیست. حتی وقتی جای خالیش در خانهاش خشک و ساکت است؛ بازهم دوستش دارم.
این روزها مردم با صدای آواز دوردست بهار و رودخانۀ زیبای زایندهرود چشم به افقی دیگر دارند. چشم امید به روزهایی زیباتر از هرچه روز بوده و هست.
بچهها توی خانهها با بالش و تشک و چادرنماز مادربزرگ کلبه میسازند و در آن با عروسکهایشان مهمانی بازی راه میاندازند.
مهمانیبازی توی خانههای الکی خاله، دایی، مامانبزرگ، عمه، عمو و همه اینها شادیآفرین است.
بچهها این روزها با خرسک و خرگوشک و ببعی به مهمانی میروند. مهمانی بالشی. مهمانی زیر تشکچههایی که حالا سقف شدهاند.
الان بیش از بیست روز است که بچههای شهر من توی خیابان چهارباغ راه نرفتهاند. روی موزاییکهای مخصوص پیادهروی بالا و پایین نپریدهاند. کنار حوض بزرگ میدان نقش جهان ندویدهاند و بادبادکهای رنگی و درخشان را در آسمان به همدیگر نشان ندادهاند.
اما هنوز توی خاطرشان چهارباغ سبز است. سبز سبز.
و میدان نقش جهان پر است از آدمهایی که با تعجب به گلهای رنگارنگ سفرههای قلمکار نگاه میکنند. هنوز توی بازارچه مسگرها صدای تق و توق چکشها میآید و قلمزنهای هنرمند که با دقت روی فلز نقش میاندازند.
و طعم شیرین گز!
بچهها میدانند که پلهای کوچک و بزرگ شهرشان هنوز محکم ایستادهاند و به عابران سلام میکنند.
آنها میدانند که بیشه زیبای ناژوان مثل یک بهشت سبز و زیبا منتظر هیاهوی آنهاست.
چیزی نمانده. صدای آوازش میآید.
خیلی نزدیک. خیلی.
میگوید بچهها توی خانههای بالشیتان بمانید. امروز شاید همدیگر را نبینیم اما قول میدهم روزهای بهاری زیادی را درکنارتان باشم و به دنیای قشنگتان شور و شوقی تازه هدیه کنم.
1 دیدگاه
بهارمان میاید،روزی بدون بیماری،..روزی که با خیال آسوده دستهای یکدیگر را گرفته وباشادی گرد هم جمع می شویم ..البته اینبار گرمتر از همیشه،دور همی های دوستانه راا ز سر خواهیم گرفت وباز روزهای شادی وپر ازخنده راکنار یکدیگر خواهیم داشت.قصه های دیگری خواهیم نوشت.همه از مهر..همه از عشق
شعر هایی در هوایی تازه تر،
روزهای پراز ذلهره و بیم و هراس را پشت سر می گذاریم.
زیرامیدانیم این نیز همچون بسیاری ازمشکلات دیگر در زندگی انسان بادستان ونیروی هوشمندی بشر دیر یا زود کنترل خواهد شد. غیر از این باشد که دنیا شکل دیگری خواهدیافت.
بنابراین اکنون از فرصتهای پیش آمده درمسیر خدمت به خلق استفاده می نمائیم.تا دیر نشده باکمک هم تاریخ رابرای ثبت وقایع
با عشق و احترام و دوستی بسازیم…