کاش قدر درختانمان را بدانیم
بیانیهی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به مناسبت سفر همیشگی عباس کیارستمی
بهنام پروردگار کودکی
درختی افتاد و دیواری فرو ریخت. این مرثیهای بهرسم گزافهگویی برای مردگان نیست که هر هنرمند دیواری است که حتی اگر به آن تکیه نداده باشیم، حتی اگر چنان ساده و بیهیاهو ایستاده باشد که بودنش را از یاد برده باشیم، حتی اگر انکارش کنیم ما را از سم بادهای گزندهی آنسوی دیوار، از تیرهایی که به دشمنی به سویمان میآیند و تبرهایی که ریشهمان را هدف گرفتهاند پناه میدهد. هر هنر مند درختی است که حتی اگر هرگز از میوهاش نخورده باشیم، ریشههایش خاکمان را نگهداشته و شاخههایش سایهای است که اگر نباشد میفهمیم از آسمان آتش میباریده و ما نمیدانستیم!
عباس کیارستمی با ساختن فیلم برای کودکان آغاز کرد و هرگز از آن دست نکشید، زیرا در دنیایی که مبتلا به جنون جنگ است کودکان کبوتران صلحاند و امید دوستی با زمین و گیاه و آدمی. او کودکانههای انکار شدهی انسان را مخاطب قرار میداد که ساده و صریح و بیادعاست و زیبایی را در سادهترین و خلاصهترین اشکال کشف میکرد و برای بیان آن به ابزارهای پر رنگ و ترفند نیاز نداشت. شاید همین بود که بزرگان هنر جهان سادگی صریح و بدیهیاش را چنین شگفتزده و پرشور میستودند.
کیارستمی هرگز از کودکان و کودکانههای آدمی عبور نکرد و تلاش کرد تا از شعرها، فیلمها، عکسها و هر آنچه میساخت آینهی صیقیلخوردهای بسازد و برابر ما بگیرد که عمق راست بودنش، درست مثل رویارویی با جهانی فشرده شده، کامل و کوتاه، میتوانست همزمان سرخوش و هراسانمان کند.
دریغا دریغ که درختانمان میافتند و دیوارهای قلعهمان فرو میریزند و ما هنوز خیال میکنیم به آنها تکیه ندادهایم و از میوههایشان نخوردهایم و ما را به آنان نیازی نبوده است.
کاش قدر درختانمان را بدانیم. قدر دیوارهای این قلعهی عزیز و قدیمی را که بی آنها شناسنامهی ما از نام فرهنگ، صلح و زیبایی خالی خواهد بود. کاش به کوکانمان در کنار همهی رویای ثروت و موفقیت کمی نان و شعر و آب و قصه بدهیم تا هرجا که باشند حرمت آدم و آب و زمین را نگه دارند، زیرا یقین داریم جهان بدون زیبایی هنر و ادبیات جای بیرحمی خواهد بود.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
پانزدهم تیرماه ۱۳۹۵