من یک آدم قدیمی هستم!
♦ محمود برآبادی
محمود برآبادی، عضو قدیمی انجمن که چند دوره درهیئت مدیرهی انجمن حضور فعال داشته، یکی از پاهای ثابت نشستهای قصهخوانی انجمن است که تلاش کرده با برخورد فعال در این نشستها تجربههای خود را به جوانترها منتقل کند. او در این یادداشت از شرایط دنیای امروز میگوید، اما در پایان به نکتهای اعتراف میکند که باید از زبان خود او شنید.
دنیای فردا، دنیای الکترونیک است، گسترش فناوریهای اطلاعاتی جهان را در معرض دگرگونی عظیم قرار داده است. این دگرگونی چنان چشمگیر و دامنهدار است که تأثیر آن را میتوان با اختراع چرخ در پنجاه هزار سال پیش و اختراع چاپ در پانصد سال پیش قیاس کرد.
آینده بشرـ چه بخواهیم و چه نخواهیم- با این فناوریهای نوین پیوند خورده است و مقاومت در برابر این حرکت فزاینده تلاشی بیهوده است. هر چند عدم مقاومت در برابر هجوم تکنولوژیهای اطلاعاتی به معنای تسلیم در برابر آن نیست، بلکه راه درست مهار و به خدمت گرفتن آن است.
تحولات ارتباطی و رسانهای روندی فراگیر دارد و بشر را به عصری رهنمون میشود که دریافت اطلاعات در زمرهی خدمات عمومی مانند آب و برق و تلفن قرارمیگیرد، بدین معنا که در آیندهی نزدیک اطلاعات جمعآوری شده پردازش شده و با نصب کنتور در ادارهها و خانهها توزیع میشود. همهی افراد دارای هویت دیجیتالی خواهند شد که تمامی اطلاعات مربوط به آنها در یک کارت هوشمند ذخیره میشود. در این فضا پول دیگر شیء مادی قابل دیدن نیست، بلکه معیاری برای ارزش کارت اعتباری شماست.
ابزارهایی مانند رایانهها، لبتاپها، گوشیهای تلفن همراه و بسیاری چیزهای دیگر که فناوریهای جدید ارتباطاتی به شهروندان عرضه میکنند، رفتهرفته کاربران این ابزارها و محیطهای زندگی بشری را دگرگون میسازند.
نویسندگان، کتابهای خود را از طریق سایتها و وبلاگهای شخصی خود در اختیار خوانندگان خواهند گذاشت و لوحهای فشرده، کتابهای بزرگ را در خود جای خواهند داد و کتابخانههای مملو از کتاب جای خود را به مجموعهای از لوحهای فشرده خواهند داد.
اما این تکنولوژی نوین دستکم تا چند دههی آینده مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شکاف میان آن بخش از جامعه که به رایانه دسترسی دارد و بخش عظیمتری را که از این امکان بینصیب مانده، ژرفتر خواهد کرد که در بعد کلانتر نیز شکاف میان کشورها و جوامع بهرهمند از فناوریهای اطلاعاتی با کشورهای محروم از این تکنولوژی را به نمایش خواهد گذاشت.
اینها را میدانم، اما چه کنم، من یک آدم قدیمی هستم! متعلق به نسل گذشته، نسلی که عاشق کتاب بود. دوست دارم مجله و کتاب را با دست لمس کنم و سطرهای چاپی را بخوانم، فضای کتابخانه، بوی کتاب، کاغذ و مرکب چاپ را دوست دارم. دیدن کتابفروشی و نگاه کردن به کتابها را دوست دارم، گاهی که دلم میگیرد و حوصلهام از هیاهوی شهر سر میرود، به کتابخانهام میروم تا فقط کتابها را نگاه کنم، تورقی کنم و مطلبی بخوانم.
خریدن کتاب را دوست دارم، اگرچه میدانم که نمیتوانم خیلی از کتابهایی را که می خرم، بخوانم! خواندن آنها را به آینده موکول میکنم، هر چند میدانم که در آینده نیز نخواهم توانست!
با این همه، خریدن کتاب، لمس کتاب و خواندن سطرهای چاپی کتاب را دوست دارم، گفتم که من یک آدم قدیمی هستم!