رئیس هیئتمدیرهی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
نگران کودکان و نوجوانان میهنیم!
عموزادهخلیلی؛ رئیس هیئتمدیرهی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برخی از انتظارات و مطالبات اهل قلم از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را مطرح کرد و گفت: «ادبیات و هنر کودکان» میتواند به بچهها هویت بدهد و دنیای بهتری برای زندگی را به ایشان اهدا کند. همان چیزی که ما از آن غافلیم. وی که شامگاه چهارشنبه ۳۰ آبان، در نشست دیدار اهالی نشر و قلم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سخن گفت، بر اهمیت و لزوم سهیم بودن تشکلهای غیردولتی در سیاستگذاری فرهنگی، لزوم تلاش برای حل مشکل عدم برخورداری اهل قلم از تشکل صنفی سراسری، مسئلهی اقدام به خودکشی نوجوانان و نقشی که کتاب و ادبیات میتواند در ایجاد جهانی قابل تحملتر ایفا کند و همچنین تضعیف یا به تعبیری بیخاصیت کردن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تأکید کرد.
عموزادهخلیلی با اشاره به زمان حضور سید عباس صالحی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در جایگاه معاونت فرهنگی، گفت: ایشان در دورهی معاونت فرهنگی سعی کردند به طور واقعی و نه تشریفاتی، نقش نهادهای صنفی و غیردولتی را در عرصه فرهنگ به رسمیت بشناسند، من از آقای صالحی میخواهم با همان تجربهها همچنان تلاش کند که نهادهای غیردولتی و انجمنهای ادبی و تشکلهای فرهنگی غیردولتی را در امور فرهنگ، مخصوصاً در بخش سیاستگذاری فرهنگی سهیم کند.
رئیس هیئتمدیرهی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همچنین به مسئلهی عدم برخورداری اهل قلم از تشکل صنفی سراسری و حقوق اساسی در زمینه تامین اجتماعی، پرداخت و از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواست برنامهای را که پس از رفتن او اجرا نشد و ناتمام ماند، در این دوره پیگیری کند تا به سرانجام قابل قبولی برسد. در همین زمینه وی افزود: واقعاً غصه دارد که شما ببینید خانم یا آقای نویسندهای که حدود چهل سال قلم زده است چون در جای ثابتی مشغول به کار نبوده، در زمان بازنشستگی دریافتیاش حداقل حقوق و یا کمتر از آن باشد. آدم شرم میکند شخصیتهای بزرگی که سالیان سال به فرهنگ کشور خدمت کردهاند با چنین حقوقی بازنشسته شوند. این وهن نویسندگی، وهن قلم و وهن انسانهای فرهیخته است.
این نویسندهی پیشکسوت با مخاطب قرار دادن آقای دکتر صالحی بهعنوان یک شخصیت فرهنگی ارشد نظام گفت: من و دوستانم؛ کسانی که همیشه دغدغهی کودکان و نوجوانان را داریم، واقعاً نگران وضعیت جامعهایم. ما نگران بچههای کشوریم. چرا در فاصلهی چند ماه، چندین نوجوان که عمدتاً دخترند، دست به خودکشی زدهاند؟ این مسئلهای نیست که بتوانیم به راحتی از کنار آن بگذریم. درست است که ظاهراً این موضوع به وزارت فرهنگ ارتباط مستقیمی ندارد و بیشتر به حوزه آموزش و پرورش مرتبط است، ولی آیا تحلیل کردهایم که یک دانشآموز در چه وضعیتی و تحت چه فشاری قرار میگیرد که به فاجعه خودکشی میرسد؟ شرایط فرهنگی اجتماعی که درجامعه ایجاد کردهایم چه نقشی در این زمینه داشته است؟ آیا فکر کردهایم فعالیتهای فرهنگی و به طور مشخص کتاب چهقدر میتواند در این زمینه تأثیرگذار باشد؟ من تردید ندارم که حتماً کتاب، کتاب غیرموظف و غیرتحمیلی، میتوانسته در این زمینه تأثیر مثبت بگذارد، ولی درهای مدارس ما به روی کتابهای غیرآموزشی، که در نگاه سختگیرانه آموزش و پرورش غیرمجاز تلقی میشوند و مخصوصاً آثار ادبی، بسته است، مدارس ما فقط بر آموزش رسمی به بچهها متمرکزند. حال اینکه نیاز دانشآموزان خیلی فراتر از این آموزشهای رسمی و کلیشهای است.
رئیس هیئتمدیرهی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در اشاره به تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بهعنوان نهادی غیردولتی برای کمک به پرورش خلاقیت و آموزش غیررسمی بچهها گفت: متاسفانه ما این نهاد غیردولتی را دولتی کرده و آن را ذیل آموزش و پرورش بردهایم و حالا بناست همان آموزشهای کلیشهای و قابل انتقادی که در آموزش و پرورش شاهد آن هستیم، در کانون پیاده شود و این بیخاصیت کردن کانون است. این یعنی دیگر نمیتوان از کانون انتظار داشت که به آموزش غیررسمی و به پرورش خلاقیت بچهها کمکی کند.
وی همچنین گفت: کانون، انجمنهای نویسندگان، انجمنهای قلم، تشکلهای فرهنگی و دیگر تشکلهای مردمی؛ همه میتوانند کمک کنند تا بچههای ما دنیای بهتری داشته باشند؛ میتوانند کمک کنند بچههای ما بیشتر در معرض ادبیات و هنر باشند که در تلطیف روح مؤثر است و به آنها هویت میدهد. آقای صالحی، شما اگرچه مستقیم در این زمینه مسئولیت ندارید؛ ولی میدانیم که شما هم چنین دغدغههایی دارید.
عموزادهخلیلی در سخنان خود به این اشاره کرد که سال ۱۹۱۱ میلادی در شیکاگو دستاندرکاران این مسئله را بررسی کردند که «چگونه میتوان بچهها را نسبت به ایالت و کشورشان دلبسته کرد؟» حاصل این بررسیها آن شد که برای بچههای کلاس هشتم خود کتاب تصویریای تولید کردند و سالهای متمادی آن کتاب تجدید چاپ شد و بعد در سالهای بعد، در چندین دوره مجدداً این موضوع بررسی شد، متوجه شدند بچههایی که این کتاب را خواندهاند، دلبستگی و احساسشان نسبت به شهر و کشورشان بیشتر شده است و نسبت به آینده بیشتر احساس مسئولیت میکنند. یعنی آنها با ادبیات، هنر و کتاب به بچههایشان هویت و امید بخشیدند. «ادبیات» بهطور عام و مخصوصاً «ادبیات کودک» و «هنر کودکان» میتواند به بچهها هویت و امید به زندگی بدهد؛ همان چیزی که ما از آن غافلیم و سخت نگران آنیم.