چرا بچه‌ها به افسانه‌ها نیاز دارند؟ (۵) مینا حدادیان

4

چندی پیش ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی هم‌رسان شد که در آن دو نویسنده‌ی جوان به مخاطبان می‌گفتند برای دخترانتان افسانه نخوانید. کتاب ما را بخوانید که درباره‌ی زنان موفق است. ما از چند نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان خواستیم در این باره یادداشت بنویسند.

تفکر افسانه‌ای راهی به رهایی دارد

«در عصر اسطوره انسان مقهور طبیعت بود اما در عصر افسانه‌ها طبیعت همدست انسان است.»

این گفتار والتر بنیامین یکی از فلاسفه‌ی مشهور مکتب انتقادی فرانکفورت است. از طرفی نظریه‌ی روانکاوی بیش‌تر از هر نظریه‌ی دیگری به کودکی توجه کرده است.

از نظر مهم‌ترین روانکاوهای کودک، اسطوره به فراخود، حکایت‌های اخلاقی به خود و برخی قصه‌های عامیانه به نهاد اشاره می‌کنند.

آن‌ها افسانه‌ها را گونه‌ای ادبی می‌بینند که به نهاد، خود و فراخود اشاره می‌کند و به همین دلیل گونه‌ی کاملی می‌بینند که کارکردهای مؤثری برای کودک دارد و اصرار دارند ساختار و سیر ماجرای افسانه‌ها در حین روایت تغییر نکند.

نظریه‌پردازان ادبیات کودک و نوجوان هم در گونه‌های ادبیات در تقسیم زیر شاخه‌های فولکلور به اسطوره، لالایی، متل‌ها، افسانه و قصه‌های عامیانه اشاره می‌کنند. این تفکیک روشن و واضح بین اسطوره و افسانه و قصه‌های عامیانه پیام روشنی دارد.

علاوه بر نگاه فلاسفه و روانکاو‌ها، کودکان نیز به‌خاطر طی کردن مرحله جاندارپنداری همراهی خوبی با افسانه‌ها داشته‌اند. در افسانه‌ها بیش‌تر از هر گونه‌ی دیگری تخیل و جاندارپنداری دیده می‌شود.

قصه‌های عامیانه به دلیل خاستگاه اجتماعی گاهی بازتولید کننده‌ی کلیشه‌های جنسیتی هستند؛ به عنوان نمونه قصه‌ی خاله سوسکه.

اما افسانه‌ها با کارکرد رهایی بخشششان و اشاره به مسائل درونی انسان از کلیشه‌های تبعیض جنسیتی و قومیتی به‌دورند. این کلیشه‌ها گاهی در متون کهن هم دیده می‌شود.

پیش از این‌که بخواهیم ادبیات و افسانه‌ها را بر اساس نظریات فمینیستی و رویکردهای برابرخواهانه و سوسیالیستی بچینیم، بهتر است اول گونه‌ها را بشناسیم.

فلاسفه‌ی مکتب فرانکفورت بیش‌تر از هر نظریه‌ای به نظریات رهایی‌بخش توجه کرده‌اند و بار‌ها به جادوی رهایی‌بخش افسانه اشاره کرده‌اند. اسطوره‌ها از انسان بندگی می‌خواهند و با بند به سراغت می‌آیند؛ مثل اسفندیار در شاهنامه. اما تفکر افسانه‌ای راهی به رهایی دارد، چون قانونش از زمین برخاسته و نام و ننگ تعریفی زمینی دارد.

 اسطوره‌ی امروزی سرمایه‌داری در ویدیویی از ما می‌خواهد پولمان را به کتابی بدهیم که در آن سرگذشت زن‌های موفق هست نه دخترانی مثل سیندرلا. ضمن احترام به همه‌ی زنانی که بر اساس توانایی فردی و تلاش بی‌دریغ قله‌های موفقیت را طی کرده‌اند، باید مراقب نظام ستاره‌سازی سرمایه‌داری باشیم. زنان موفق کسانی هستند که امید به تغییر در وضع موجود داشته‌اند.‌‌ همان امیدی که در افسانه‌ها هم هست و قهرمان‌های کوچک و ضعیف را هم به حرکت درمی‌آورد.

به اشتراک بگذارید

4 دیدگاه

  1. سلام خدمت تمامی اساتید والا مقام و همام انجمن.مطلب بسیار مفید و اموزنده بود.بنده یک نویسنده ی نوجوان هستم که متن های من به جرات میتونم بگم شاید هم رده ی یک استاد ادبیات باشه با اینکه سنم کمه ولی دوست دارم کارهای بزرگ بکنم.میخواستم بدونم چطور میشه توی انجمن شما فعال باشم و شروع به کار کنم؟ممنون میشم به ایمیلم بفرستید شرایطو.ایام به کام

    • مدیریت وبسایت on

      سلام بر شما. انجمن برای بزرگسالان است و برای هنرمندان نوجوان و کودک هنوز برنامه‌ای ندارد. برای عضویت در انجمن باید کتاب چاپ شده داشت. پیشنهاد می کنیم در کتابخانه‌های کانون پرورش فکری فعالیت کنی و همچنین نوشته‌هایت را برای مجلاتی که برای کودکان و نوجوانان منتشر می‌شود بفرستی. برایت آرزوی موفقیت داریم.

  2. نسترن مجبوری on

    سلام خدمت خانم حدادیان و دوستان
    دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی هستم مشغول نوشتن پایان نامه
    نظر سرکار خانم حدادیان و دوستان را درمورد نوشتههای بازنویسی شده داستان های شاهنامه برای کودکان می خواستم
    می خواستم از دوستان خواهش کنم نظرات خود را درمورد نوشته های خانم آتوسا صالحی و آقای محمد رضا یوسفی که داستانهای شاهنامه را بازآفرینی کرده اند بدانند لطفا اگر ممکن است نقطه نظرات خود را به ایمیل n.majbouri@telekish.ir ارسال فرمایید ممنون میشوم در این زمینه کمکم بفرمایید
    داستانهای خانم آتوسا صالحی ضحاک بنده ابلیس و فرزند سیمرغ
    و داستانهای آقای یوسفی هر داستانی که خوانده اید
    نظر شما درمورد قلم این دوبزرگوار کمکی برای پایان نامه اینجانب خواهد بود.

یک دیدگاه بنویسید